وکیل پایه یک با  ۲۰ سال سابقه و متخصص در امور حقوقی , قراردادها،خانواده و کیفری.

وکیل پایه یک با ۲۰ سال سابقه و متخصص در امور حقوقی , قراردادها،خانواده و کیفری.

دفتر وکالت غرب تهران با مدیریت سرکار خانم طهماسبی با ۲۰ سال سابقه و ارائه خدمات تخصصی حقوقی و مشاوره. شماره تماس:۴۴۰۹۴۳۸۲.آدرس:آیت‌الله کاشانی، اباذر. اطلاعات بیشتر و راه های تماس در وب سایت دفتر حقوقی مهاسا طهماسبی به آدرس: https://vakilmoshavereh.com/
وکیل پایه یک با  ۲۰ سال سابقه و متخصص در امور حقوقی , قراردادها،خانواده و کیفری.

وکیل پایه یک با ۲۰ سال سابقه و متخصص در امور حقوقی , قراردادها،خانواده و کیفری.

دفتر وکالت غرب تهران با مدیریت سرکار خانم طهماسبی با ۲۰ سال سابقه و ارائه خدمات تخصصی حقوقی و مشاوره. شماره تماس:۴۴۰۹۴۳۸۲.آدرس:آیت‌الله کاشانی، اباذر. اطلاعات بیشتر و راه های تماس در وب سایت دفتر حقوقی مهاسا طهماسبی به آدرس: https://vakilmoshavereh.com/

قانون جدید حمایت از خانواده

دانلود متن کامل قانون جدید حمایت از خانواده

ماده ۱ـ به منظور رسیدگی به امور و دعاوی خانوادگی، قوه قضائیه موظف است ظرف سه سال از تاریخ تصویب این قانون در کلیه حوزه های قضائی شهرستان به تعداد کافی شعبه دادگاه خانواده تشکیل دهد. تشکیل این دادگاه در حوزه های قضائی بخش به تناسب امکانات به تشخیص رئیس قوه قضائیه موکول است. 
تبصره ۱ـ از زمان اجرای این قانون در حوزه قضائی شهرستانهایی که دادگاه خانواده تشکیل نشده است تا زمان تشکیل آن، دادگاه عمومی حقوقی مستقر در آن حوزه با رعایت تشریفات مربوط و مقررات این قانون به امور و دعاوی خانوادگی رسیدگی می کند.
تبصره ۲ـ در حوزه قضائی بخشهایی که دادگاه خانواده تشکیل نشده است، دادگاه مستقر در آن حوزه با رعایت تشریفات مربوط و مقررات این قانون به کلیه امور و دعاوی خانوادگی رسیدگی می کند، مگر دعاوی راجع به اصل نکاح و انحلال آن که در دادگاه خانواده نزدیکترین حوزه قضائی رسیدگی می شود. 
ماده ۲ـ دادگاه خانواده با حضور رئیس یا دادرس علی البدل و قاضی مشاور زن تشکیل می گردد. قاضی مشاور باید ظرف سه روز از ختم دادرسی به طور مکتوب و مستدل در مورد موضوع دعوی اظهارنظر و مراتب را در پرونده درج کند. قاضی انشاء کننده رأی باید در دادنامه به نظر قاضی مشاور اشاره و چنانچه با نظر وی مخالف باشد با ذکر دلیل نظریه وی را رد کند. 
تبصره ـ قوه قضائیه موظف است حداکثر ظرف پنج سال به تأمین قاضی مشاور زن برای کلیه دادگاههای خانواده اقدام کند و در این مدت می تواند از قاضی مشاور مرد که واجد شرایط تصدی دادگاه خانواده باشد استفاده کند. 
ماده ۳ـ قضات دادگاه خانواده باید متأهل و دارای حداقل چهار سال سابقه خدمت قضائی باشند. 
ماده ۴ـ رسیدگی به امور و دعاوی زیر در صلاحیت دادگاه خانواده است: 
۱ـ نامزدی و خسارات ناشی از برهم زدن آن 
۲ـ نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح 
۳ـ شروط ضمن عقد نکاح 
۴ـ ازدواج مجدد 
۵ ـ جهیزیه 
۶ ـ مهریه 
۷ـ نفقه زوجه و اجرت المثل ایام زوجیت 
۸ ـ تمکین و نشوز 
۹ـ طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضای آن 
۱۰ـ حضانت و ملاقات طفل 
۱۱ـ نسب 
۱۲ـ رشد، حجر و رفع آن 
۱۳ـ ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران و وصایت در امور مربوط به آنان 
۱۴ـ نفقه اقارب 
۱۵ـ امور راجع به غایب مفقود الاثر 
۱۶ـ سرپرستی کودکان بی سرپرست 
۱۷ـ اهدای جنین 
۱۸ـ تغییر جنسیت 
تبصره ـ به دعاوی اشخاص موضوع اصول دوازدهم (۱۲) و سیزدهم (۱۳) قانون اساسی حسب مورد طبق قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه در محاکم مصوب ۳۱/۴/۱۳۱۲ و قانون رسیدگی به دعاوی مطروحه راجع به احوال شخصیه و تعلیمات دینی ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی مصوب ۳/۴/۱۳۷۲ مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیدگی می شود. 
تصمیمات مراجع عالی اقلیت‌های دینی مذکور درامور حسبی و احوال شخصیه آنان از جمله نکاح و طلاق، معتبر و توسط محاکم قضائی بدون رعایت تشریفات، تنفیذ و اجراء می گردد. 
ماده ۵ ـ درصورت عدم تمکن مالی هریک از اصحاب دعوی دادگاه می تواند پس از احراز مراتب و با توجه به اوضاع واحوال، وی را از پرداخت هزینه دادرسی، حق‌الزحمه کارشناسی، حق الزحمه داوری و سایر هزینه ها معاف یا پرداخت آنها را به زمان اجرای حکم موکول کند. همچنین در صورت اقتضاء ضرورت یا وجود الزام قانونی دایر بر داشتن وکیل، دادگاه حسب مورد رأساً یا به درخواست فرد فاقد تمکن مالی وکیل معاضدتی تعیین می کند. 
تبصره ـ افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) و مددجویان سازمان بهزیستی کشور از پرداخت هزینه دادرسی معاف می باشند. 
ماده ۶ ـ مادر یا هر شخصی که حضانت طفل یا نگهداری شخص محجور را به اقتضاء ضرورت برعهده دارد، حق اقامه دعوی برای مطالبه نفقه طفل یا محجور را نیز دارد. در این صورت، دادگاه باید در ابتداء ادعای ضرورت را بررسی کند. 
ماده ۷ـ دادگاه می تواند پیش از اتخاذ تصمیم در مورد اصل دعوی به درخواست یکی از طرفین در اموری از قبیل حضانت، نگهداری و ملاقات طفل و نفقه زن و محجور که تعیین تکلیف آنها فوریت دارد بدون اخذ تأمین، دستور موقت صادر کند. این دستور بدون نیاز به تأیید رئیس حوزه قضائی قابل اجراء است. چنانچه دادگاه ظرف شش ماه راجع به اصل دعوی اتخاذ تصمیم نکند، دستور صادرشده ملغی محسوب و از آن رفع اثر می شود، مگر آنکه دادگاه مطابق این ماده دوباره دستور موقت صادر کند. 
ماده ۸ ـ رسیدگی در دادگاه خانواده با تقدیم دادخواست و بدون رعایت سایر تشریفات آیین دادرسی مدنی انجام می شود. 
تبصره ـ هرگاه خواهان خوانده را مجهول المکان معرفی کند، باید آخرین اقامتگاه او را به دادگاه اعلام کند. دادگاه به طرق مقتضی در این باره تحقیق و تصمیم گیری می کند. 
ماده ۹ـ تشریفات و نحوه ابلاغ در دادگاه خانواده تابع مقررات قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی است، لکن چنانچه طرفین دعوی طرق دیگری از قبیل پست، نمابر، پیام تلفنی و پست الکترونیک را برای این منظور به دادگاه اعلام کنند، دادگاه می تواند ابلاغ را به آن طریق انجام دهد. در هر صورت، احراز صحت ابلاغ با دادگاه است. 
ماده ۱۰ـ دادگاه می تواند برای فراهم کردن فرصت صلح و سازش جلسه دادرسی را به درخواست زوجین یا یکی از آنان حداکثر برای دو بار به تأخیر اندازد. 
ماده ۱۱ـ در دعاوی مالی موضوع این قانون، محکومٌ له پس از صدور حکم قطعی و تا پیش از شروع اجرای آن نیز می تواند از دادگاهی که حکم نخستین را صادر کرده است، تأمین محکوم ٌبه را درخواست کند. 
ماده ۱۲ـ در دعاوی و امور خانوادگی مربوط به زوجین، زوجه می تواند در دادگاه محل اقامت خوانده یا محل سکونت خود اقامه دعوی کند مگر در موردی که خواسته، مطالبه مهریه غیرمنقول باشد. 
ماده ۱۳ـ هرگاه زوجین دعاوی موضوع صلاحیت دادگاه خانواده را علیه یکدیگر در حوزه های قضائی متعدد مطرح کرده باشند، دادگاهی که دادخواست مقدم به آن داده شده است صلاحیت رسیدگی را دارد. چنانچه دو یا چند دادخواست در یک روز تسلیم شده باشد، دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به دعوای زوجه را دارد به کلیه دعاوی رسیدگی می کند. 
ماده ۱۴ـ هرگاه یکی از زوجین مقیم خارج از کشور باشد، دادگاه محل اقامت طرفی که در ایران اقامت دارد برای رسیدگی صالح است. اگر زوجین مقیم خارج از کشور باشند ولی یکی از آنان در ایران سکونت موقت داشته باشد، دادگاه محل سکونت فرد ساکن در ایران و اگر هر دو در ایران سکونت موقت داشته باشند، دادگاه محل سکونت موقت زوجه برای رسیدگی صالح است. هرگاه هیچ یک از زوجین در ایران سکونت نداشته باشند، دادگاه شهرستان تهران صلاحیت رسیدگی را دارد، مگر آنکه زوجین برای اقامه دعوی در محل دیگر توافق کنند. 
ماده ۱۵ـ هرگاه ایرانیان مقیم خارج از کشور امور و دعاوی خانوادگی خود را در محاکم و مراجع صلاحیتدار محل اقامت خویش مطرح کنند، احکام این محاکم یا مراجع در ایران اجراء نمی شود مگر آنکه دادگاه صلاحیتدار ایرانی این احکام را بررسی و حکم تنفیذی صادر کند. 
تبصره ـ ثبت طلاق ایرانیان مقیم خارج از کشور در کنسولگری‌های جمهوری اسلامی ایران به درخواست کتبی زوجین یا زوج با ارائه گواهی اجرای صیغه طلاق توسط اشخاص صلاحیـتدار که با پیشنهـاد وزارت امور خارجه و تصویب رئیس قوه قضائیه به کنسولگری‌ها معرفی می شوند امکان‌پذیر است. ثبت طلاق رجعی منوط به انقضای عده است. 
در طلاق بائن نیز زوجه می تواند طلاق خود را با درخواست کتبی و ارائه گواهی اجرای صیغه طلاق توسط اشخاص صلاحیتدار فوق در کنسولگری ثبت نماید. 
در مواردی که طلاق به درخواست زوج ثبت می گردد، زوجه می تواند با رعایت این قانون برای مطالبه حقوق قانونی خود به دادگاههای ایران مراجعه نماید. 
فصل دوم ـ مراکز مشاوره خانوادگی 
ماده ۱۶ـ به منظور تحکیم مبانی خانواده و جلوگیری از افزایش اختلافات خانوادگی و طلاق و سعی در ایجاد صلح و سازش، قوه قضائیه موظف است ظرف سه سال از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون مراکز مشاوره خانواده را در کنار دادگاههای خانواده ایجاد کند. 
تبصره ـ در مناطقی که مراکز مشاوره خانواده وابسته به سازمان بهزیستی وجود دارد دادگاهها می توانند از ظرفیت این مراکز نیز استفاده کنند. 
ماده ۱۷ـ اعضای مراکز مشاوره خانواده از کارشناسان رشته های مختلف مانند مطالعات خانواده، مشاوره، روان پزشکی، روان شناسی، مددکاری اجتماعی، حقوق و فقه و مبانی حقوق اسلامی انتخاب می شوند و حداقل نصف اعضای هر مرکز باید از بانوان متأهل واجد شرایط باشند. تعداد اعضاء، نحوه انتخاب، گزینش، آموزش و نحوه رسیدگی به تخلفات اعضای مراکز مشاوره خانواده، شیوه انجام وظایف و تعداد این مراکز و نیز تعرفه خدمات مشاوره ای و نحوه پرداخت آن به موجب آیین نامه ای است که ظرف شش ماه پس از لازم الاجراء شدن این قانون به وسیله وزیر دادگستری تهیه می شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد. 
ماده ۱۸ـ در حوزه های قضائی که مراکز مشاوره خانواده ایجاد شده است، دادگاه خانواده می تواند در صورت لزوم با مشخص کردن موضوع اختلاف و تعیین مهلت، نظر این مراکز را در مورد امور و دعاوی خانوادگی خواستار شود. 
ماده ۱۹ـ مراکز مشاوره خانواده ضمن ارائه خدمات مشاوره ای به زوجین، خواسته‌های دادگاه را در مهلت مقرر اجراء و در موارد مربوط سعی در ایجاد سازش می کنند. مراکز مذکور در صورت حصول سازش به تنظیم سازش نامه مبادرت و در غیر این صورت نظر کارشناسی خود در مورد علل و دلایل عدم سازش را به طور مکتوب و مستدل به دادگاه اعلام می کنند. 
تبصره ـ دادگاه با ملاحظه نظریه کارشناسی مراکز مشاوره خانواده به تشخیص خود مبادرت به صدور رأی می‌کند. 
فصل سوم ـ ازدواج 
ماده ۲۰ـ ثبت نکاح دائم، فسخ و انفساخ آن، طلاق، رجوع و اعلام بطلان نکاح یا طلاق الزامی است. 
ماده ۲۱ـ نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران در جهت محوریت و استواری روابط خانوادگی، نکاح دائم را که مبنای تشکیل خانواده است مورد حمایت قرار می دهد. نکاح موقت نیز تابع موازین شرعی و مقررات قانون مدنی است و ثبت آن در موارد زیر الزامی است: 
۱ـ باردارشدن زوجه 
۲ـ توافق طرفین 
۳ـ شرط ضمن عقد 
تبصره ـ ثبت وقایع موضوع این ماده و ماده (۲۰) این قانون در دفاتر اسناد رسمی ازدواج یا ازدواج و طلاق مطابق آیین نامه ای است که ظرف یک سال با پیشنهاد وزیر دادگستری به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد و تا تصویب آیین نامه مذکور، نظام نامه های موضوع ماده (۱) اصلاحی قانون راجع به ازدواج مصوب ۲۹/۲/۱۳۱۶ کماکان به قوت خود باقی است. 
ماده ۲۲ـ هرگاه مهریه در زمان وقوع عقد تا یکصد و ده سکّه تمام بهارآزادی یا معادل آن باشد، وصول آن مشمول مقررات ماده(۲) قانون اجرای محکومیت‌های مالی است. چنانچه مهریه، بیشتر از این میزان باشد در خصوص مازاد، فقط ملائت زوج ملاک پرداخت است. رعایت مقررات مربوط به محاسبه مهریه به نرخ روز کماکان الزامی است. 
ماده ۲۳ـ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مکلف است ظرف یک ماه از تاریخ لازم الاجراءشدن این قانون بیماری‌هایی را که باید طرفین پیش از ازدواج علیه آنها واکسینه شوند و نیز بیماری‌های واگیردار و خطرناک برای زوجین و فرزندان ناشی از ازدواج را معین و اعلام کند. دفاتر رسمی ازدواج باید پیش از ثبت نکاح گواهی صادرشده از سوی پزشکان و مراکز مورد تأیید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دال بر عدم اعتیاد به مواد مخدر و عدم ابتلاء به بیماری‌های موضوع این ماده و یا واکسینه شدن طرفین نسبت به بیماری‌های مذکور را از آنان مطالبه و بایگانی کنند. 
تبصره ـ چنانچه گواهی صادرشده بر وجود اعتیاد و یا بیماری دلالت کند، ثبت نکاح در صورت اطلاع طرفین بلامانع است. در مورد بیماری‌های مسری و خطرناک که نام آنها به وسیله وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعیین و اعلام می شود، طرفین جهت مراقبت و نظارت به مراکز تعیین شده معرفی می شوند. در مواردی که بیماری خطرناک زوجین به تشخیص وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منجر به خسارت به جنین باشد، مراقبت و نظارت باید شامل منع تولید نسل نیز باشد. 
فصل چهارم ـ طلاق 
ماده ۲۴ـ ثبت طلاق و سایر موارد انحلال نکاح و نیز اعلام بطلان نکاح یا طلاق در دفاتر رسمی ازدواج و طلاق حسب مورد پس از صدور گواهی عدم امکان سازش یا حکم مربوط از سوی دادگاه مجاز است. 
ماده ۲۵ـ درصورتی که زوجین متقاضی طلاق توافقی باشند، دادگاه باید موضوع را به مرکز مشاوره خانواده ارجاع دهد. در این موارد طرفین می توانند تقاضای طلاق توافقی را از ابتداء در مراکز مذکور مطرح کنند. 
در صورت عـدم انصراف متقاضی از طلاق، مرکز مشاوره خانواده موضوع را با مشخص کردن موارد توافق جهت اتخاذ تصمیم نهائی به دادگاه منعکس می کند. 
ماده ۲۶ـ در صورتی که طلاق، توافقی یا به درخواست زوج باشد، دادگاه به صدور گواهی عدم امکان سازش اقدام و اگر به درخواست زوجه باشد، حسب مورد، مطابق قانون به صدور حکم الزام زوج به طلاق یا احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق مبادرت می کند. 
ماده ۲۷ـ در کلیه موارد درخواست طلاق، به جز طلاق توافقی، دادگاه باید به منظور ایجاد صلح و سازش موضوع را به داوری ارجاع کند. دادگاه در این موارد باید با توجه به نظر داوران رأی صادر و چنانچه آن را نپذیرد، نظریه داوران را با ذکر دلیل رد کند. 
ماده ۲۸ـ پس از صدور قرار ارجاع امر به داوری، هریک از زوجین مکلفند ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ یک نفر از اقارب متأهل خود را که حداقل سی سال داشته و آشنا به مسائل شرعی و خانوادگی و اجتماعی باشد به عنوان داور به دادگاه معرفی کنند. 
تبصره ۱ـ محارم زوجه که همسرشان فوت کرده یا از هم جدا شده باشند، درصورت وجود سایر شرایط مذکور در این ماده به عنوان داور پذیرفته می شوند. 
تبصره ۲ـ درصورت نبود فرد واجد شرایط در بین اقارب یا عدم دسترسی به ایشان یا استنکاف آنان از پذیرش داوری، هریک از زوجین می توانند داور خود را از بین افراد واجد صلاحیت دیگر تعیین و معرفی کنند. درصورت امتناع زوجین از معرفی داور یا عدم توانایی آنان دادگاه، خود یا به درخواست هریک از طرفین به تعیین داور مبادرت می کند. 
ماده ۲۹ـ دادگاه ضمن رأی خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج، تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقه زوجه، اطفال و حمل را معین و همچنین اجرت‌المثل ایام زوجیت طرفین مطابق تبصره ماده (۳۳۶) قانون مدنی تعیین و در مورد چگونگی حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینه های حضانت و نگهداری تصمیم مقتضی اتخاذ می کند. همچنین دادگاه باید با توجه به وابستگی عاطفی و مصلحت طفل، ترتیب، زمان و مکان ملاقات وی با پدر و مادر و سایر بستگان را تعیین کند. ثبت طلاق موکول به تأدیه حقوق مالی زوجه است. طلاق درصورت رضایت زوجه یا صدور حکم قطعی دایر بر اعسار زوج یا تقسیط محکومٌ به نیز ثبت می شود. در هرحال، هرگاه زن بدون دریافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضایت دهد می تواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری مطابق مقررات مربوط اقدام کند. 
ماده ۳۰ـ در مواردی که زوجه در دادگاه ثابت کند به امر زوج یا اذن وی از مال خود برای مخارج متعارف زندگی مشترک که برعهده زوج است هزینه کرده و زوج نتواند قصد تبرع زوجه را اثبات کند، می‌تواند معادل آن را از وی دریافت نماید. 
ماده ۳۱ـ ارائه گواهی پزشک ذی صلاح درمورد وجود جنین یا عدم آن برای ثبت طلاق الزامی است، مگر آنکه زوجین بر وجود جنین اتفاق نظر داشته باشند. 
ماده ۳۲ـ در مورد حکم طلاق، اجرای صیغه و ثبت آن حسب مورد منوط به انقضای مهلت فرجام خواهی یا ابلاغ رأی فرجامی است. 
ماده ۳۳ـ مدت اعتبار حکم طلاق شش ماه پس از تاریخ ابلاغ رأی فرجامی یا انقضای مهلت فرجام خواهی است. هرگاه حکم طلاق از سوی زوجه به دفتر رسمی ازدواج و طلاق تسلیم شود، در صورتی که زوج ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ مراتب در دفترخانه حاضر نشود، سردفتر به زوجین ابلاغ می کند برای اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفترخانه حاضر شوند. در صورت عدم حضور زوج و عدم اعلام عذر از سوی وی یا امتناع او از اجرای صیغه، صیغه طلاق جاری و ثبت می شود و مراتب به زوج ابلاغ می گردد. در صورت اعلام عذر از سوی زوج، یک نوبت دیگر به ترتیب مذکور از طرفین دعوت به‌عمل می آید. 
تبصره ـ دادگاه صادرکننده حکم طلاق باید در رأی صادرشده بر نمایندگی سردفتر در اجرای صیغه طلاق در صورت امتناع زوج تصریح کند. 
ماده ۳۴ـ مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش برای تسلیم به دفتر رسمی ازدواج و طلاق سه ماه پس از تاریخ ابلاغ رأی قطعی یا قطعی شدن رأی است. چنانچه گواهی مذکور ظرف این مهلت تسلیم نشود یا طرفی که آن را به دفترخانه رسمی طلاق تسلیم کرده است ظرف سه ماه از تاریخ تسلیم در دفترخانه حاضر نشود یا مدارک لازم را ارائه نکند، گواهی صادرشده از درجه اعتبار ساقط است. 
تبصره ـ هرگـاه گواهی عـدم امکان سازش صادرشده بر اساس توافق زوجین به حکم قانون از درجه اعتبار ساقط شود کلیه توافقاتی که گواهی مذکور بر مبنای آن صادر شده است ملغی می گردد. 
ماده ۳۵ـ هرگاه زوج در مهلت مقرر به دفتر رسمی ازدواج و طلاق مراجعه و گواهی عدم امکان سازش را تسلیم کند، درصورتی که زوجه ظرف یک هفته در دفترخانه حاضر نشود سردفتر به زوجین اخطار می کند برای اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفترخانه حاضر شوند. درصورت عدم حضور زوجه صیغه طلاق جاری و پس از ثبت به وسیله دفترخانه مراتب به اطلاع زوجه می‌رسد. 
تبصره ـ فاصله بین ابلاغ اخطاریه و جلسه اجرای صیغه در این ماده و ماده (۳۴) این قانون نباید از یک هفته کمتر باشد. در مواردی که زوج یا زوجه مجهول المکان باشند، دعوت از شخص مجهول المکان از طریق نشر آگهی در جراید کثیر الانتشار یا هزینه درخواست کننده به وسیله دفترخانه به عمل می آید. 
ماده ۳۶ـ هرگاه گواهی عدم امکان سازش بنا بر توافق زوجین صادر شده باشد، درصورتی که زوجه بنا بر اعلام دادگاه صادرکننده رأی و یا به موجب سند رسمی در اجرای صیغه طلاق وکالت بلاعزل داشته باشد، عدم حضور زوج، مانع اجرای صیغه طلاق و ثبت آن نیست. 
ماده ۳۷ـ اجرای صیغه طلاق با رعایت جهات شرعی در دفترخانه یا در محل دیگر و با حضور سردفتر انجام می گیرد. 
ماده ۳۸ ـ در طلاق رجعی، صیغه طلاق مطابق مقررات مربوط جاری و مراتب صورتجلسه می شود ولی ثبت طلاق منوط به ارائه گواهی کتبی حداقل دو شاهد مبنی بر سکونت زوجه مطلّقه در منزل مشترک تا پایان عده است، مگر این که زن رضایت به ثبت داشته باشد. در صورت تحقق رجوع، صورتجلسه طلاق ابطال و درصورت عدم رجوع صورتجلسه تکمیل و طلاق ثبت می شود. صورتجلسه تکمیل شده به امضای سردفتر، زوجین یا نمایندگان آنان و دو شاهد طلاق می رسد. در صورت درخواست زوجه، گواهی اجرای صیغه طلاق و عدم رجوع زوج به وی اعطاء می شود. در هر حال درصورت انقضای مدت عده و عدم احراز رجوع، طلاق ثبت می‌شود. 
ماده ۳۹ـ در کلیه موارد، قطعی و قابل اجراء بودن گواهی عدم امکان سازش یا حکم طلاق باید از سوی دادگاه صادرکننده رأی نخستین گواهی و همزمان به دفتر رسمی ازدواج و طلاق ارائه شود. 
فصل پنجم ـ حضانت و نگهداری اطفال و نفقه 
ماده ۴۰ـ هرکس از اجرای حکم دادگاه در مورد حضانت طفل استنکاف کند یا مانع اجرای آن شود یا از استرداد طفل امتناع ورزد، حسب تقاضای ذی نفع و به دستور دادگاه صادرکننده رأی نخستین تا زمان اجرای حکم بازداشت می شود. 
ماده ۴۱ـ هرگاه دادگاه تشخیص دهد توافقات راجع به ملاقات، حضانت، نگهداری و سایر امور مربوط به طفل برخلاف مصلحت او است یا در صورتی که مسؤول حضانت از انجام تکالیف مقرر خودداری کند ویا مانع ملاقات طفل تحت حضانت با اشخاص ذی حق شود، می تواند در خصوص اموری از قبیل واگذاری امر حضانت به دیگری یا تعیین شخص ناظر با پیش بینی حدود نظارت وی با رعایت مصلحت طفل تصمیم مقتضی اتخاذ کند. 
تبصره ـ قوه قضائیه مکلف است برای نحوه ملاقات والدین با طفل ساز و کار مناسب با مصالح خانواده و کودک را فراهم نماید. 
آیین نامه اجرائی این ماده ظرف شش ماه توسط وزارت دادگستری تهیه می شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد. 
ماده ۴۲ـ صغیر و مجنون را نمی‌توان بدون رضایت ولی، قیم، مادر یا شخصی که حضانت و نگهداری آنان به او واگذار شده است از محل اقامت مقرر بین طرفین یا محل اقامت قبل از وقوع طلاق به محل دیگر یا خارج از کشور فرستاد، مگر اینکه دادگاه آن را به مصلحت صغیر و مجنون بداند و با درنظر گرفتن حق ملاقات اشخاص ذی‌حق این امر را اجازه دهـد. دادگاه درصـورت موافقت با خـارج کردن صغیـر و مجنون از کشور، بنابر درخواست ذی‌نفع، برای تضمین بازگرداندن صغیر و مجنون تأمین مناسبی اخذ می‌کند. 
ماده ۴۳ـ حضانت فرزندانی که پدرشان فوت شده با مادر آنها است مگر آنکه دادگاه به تقاضای ولی قهری یا دادسـتان، اعطای حضـانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد. 
ماده ۴۴ـ درصورتی که دستگاههای اجرائی موضوع ماده (۵) قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۸/۷/۱۳۸۶، ملزم به تسلیم یا تملیک اموالی به صغیر یا سایر محجوران باشند، این اموال با تشخیص دادستان در حدود تأمین هزینه های متعارف زندگی باید در اختیار شخصی قرار گیرد که حضانت و نگهداری محجور را عهده دار است، مگر آنکه دادگاه به نحو دیگری مقرر کند. 
ماده ۴۵ـ رعایت غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان در کلیه تصمیمات دادگاهها و مقامات اجرائی الزامی است. 
ماده ۴۶ـ حضور کودکان زیر پانزده سال در جلسات رسیدگی به دعاوی خانوادگی جز در موارد ضروری که دادگاه تجویز می کند ممنوع است. 
ماده ۴۷ـ دادگاه در صورت درخواست زن یا سایر اشخاص واجب النفقه، میزان و ترتیب پرداخت نفقه آنان را تعیین می کند. 
تبصره ـ درمورد این ماده و سایر مواردی که به موجب حکم دادگاه باید وجوهی به‌طور مستمر از محکومٌ علیه وصول شود یک بار تقاضای صدور اجرائیه کافی است و عملیات اجرائی مادام که دستور دیگری از دادگاه صادر نشده باشد ادامه می یابد. 
فصل ششم ـ حقوق وظیفه و مستمری 
ماده ۴۸ـ میزان حقوق وظیفه یا مستمری زوجه دائم متوفی و فرزندان و سایر وراث قانونی وی و نحوه تقسیم آن در تمام صندوقهای بازنشستگی اعم از کشوری، لشکری ، تأمین اجتماعی و سایر صندوقهای خاص به ترتیب زیر است: 
۱ـ زوجه دائم متوفی از حقوق وظیفه یا مستمری وی برخوردار می گردد و ازدواج وی مانع دریافت حقوق مذکور نیست و درصورت فوت شوهر بعدی و تعلق حقوق به زوجه در اثر آن، بیشترین مستمری ملاک عمل است. 
تبصره ـ اگر متوفی چند زوجه دائم داشته باشد حقوق وظیفه یا مستمری به تساوی بین آنان و سایر وراث قانونی تقسیم می شود. 
۲ـ دریافت حقوق بازنشستگی یا از کارافتادگی، مستمری از کارافتادگی یا بازنشستگی حسب مورد توسط زوجه متوفی مانع از دریافت حقوق وظیفه یا مستمری متوفی نیست. 
۳ـ فرزنـدان اناث در صـورت نداشتن شغل یا شوهر و فرزندان ذکور تا سن بیست سالگی و بعد از آن منحصراً درصورتی که معلول از کار افتاده نیازمند باشند یا اشتغال به تحصیلات دانشگاهی داشته باشند حسب مورد از کمک هزینه اولاد، بیمه و مستمری بازماندگان یا حقوق وظیفه والدین خود برخوردار می‌گردند. 
۴ـ حقوق وظـیفه یا مستمری زوجـه دائم و فرزندان و سـایر وراث قانونی کلیه کارکنان شاغل و بازنشـسته مطابق ماده (۸۷) قانون استخدام کشوری مصوب ۳۱/۳/۱۳۴۵ و اصلاحات بعدی آن و با لحاظ ماده (۸۶) همان قانون و اصلاحیه های بعدی آن، تقسیم و پرداخت می گردد. 
تبصره ـ مقررات این ماده در مورد افرادی که قبل از اجراء شدن این قانون فوت شده اند نیز لازم الاجراء است. 
فصل هفتم ـ مقررات کیفری 
ماده ۴۹ـ چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح اقدام یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می شود. این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف کند نیز مقرر است. 
ماده ۵۰ ـ هرگاه مردی برخلاف مقررات ماده (۱۰۴۱) قانون مدنی ازدواج کند، به حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود. هرگاه ازدواج مذکور به مواقعه منتهی به نقص عضو یا مرض دائم زن منجر گردد، زوج علاوه بر پرداخت دیه به حبس تعزیری درجه پنج و اگر به مواقعه منتهی به فوت زن منجر شود، زوج علاوه بر پرداخت دیه به حبس تعزیری درجه چهار محکوم می شود. 
تبصره ـ هرگاه ولی قهری، مادر، سرپرست قانونی یا مسؤول نگهداری و مراقبت و تربیت زوجه در ارتکاب جرم موضوع این ماده تأثیر مستقیم داشته باشند به حبس تعزیری درجه شش محکوم می شوند. این حکم در مورد عاقد نیز مقرر است. 
ماده ۵۱ ـ هر فرد خارجی که بدون اخذ اجازه مذکور در ماده (۱۰۶۰) قانون مدنی و یا بر خلاف سایر مقررات قانونی با زن ایرانی ازدواج کند به حبس تعزیری درجه پنج محکوم می شود. 
ماده ۵۲ ـ هرکس در دادگاه زوجیت را انکار کند و سپس ثابت شود این انکار بی‌اساس بوده است یا برخلاف واقع با طرح شکایت کیفری یا دعوای حقوقی مدعی زوجیت با دیگری شود به حبس تعزیری درجه شش ویا جزای نقدی درجه شش محکوم می شود. 
این حکم درمورد قائم مقام قانونی اشخاص مذکور نیز که با وجود علم به زوجیت، آن را در دادگاه انکار کند یا علی رغم علم به عدم زوجیت با طرح شکایت کیفری یا دعوای حقوقی مدعی زوجیت گردد، جاری است. 
ماده ۵۳ ـ هرکس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند به حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود. تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و درصورت گذشت وی از شکایت در هر زمان تعقیب جزائی یا اجرای مجازات موقوف می شود. 
تبصره ـ امتناع از پرداخت نفقه زوجه ای که به موجب قانون مجاز به عدم تمکین است و نیز نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است. 
ماده ۵۴ ـ هرگاه مسؤول حضانت از انجام تکالیف مقرر خودداری کند یا مانع ملاقات طفل با اشخاص ذی حق شود، برای بار اول به پرداخت جزای نقدی درجه هشت و درصورت تکرار به حداکثر مجازات مذکور محکوم می شود. 
ماده ۵۵ ـ هر پزشکی که عامداً بر خلاف واقع گواهی موضوع مواد (۲۳) و (۳۱) این قانون را صادر یا با سوء نیت از دادن گواهی مذکور خودداری کند، بار اول به محرومیت درجه شش موضوع قانون مجازات اسلامی از اشتغال به طبابت و بار دوم و بالاتر به حداکثر مجازات مذکور محکوم می شود. 
ماده ۵۶ ـ هر سردفتر رسمی که بدون اخذ گواهی موضوع مواد (۲۳) و (۳۱) این قانون یا بدون اخذ اجازه نامه مذکور در ماده (۱۰۶۰) قانون مدنی یا حکم صادرشده درمورد تجویز ازدواج مجدد یا برخلاف مقررات ماده (۱۰۴۱) قانون مدنی به ثبت ازدواج اقدام کند یا بدون حکم دادگاه یا گواهی عدم امکان سازش یا گواهی موضوع ماده (۴۰) این قانون یا حکم تنفیذ راجع به احکام خارجی به ثبت هریک از موجبات انحلال نکاح یا اعلام بطلان نکاح یا طلاق مبادرت کند، به محرومیت درجه چهار موضوع قانون مجازات اسلامی از اشتغال به سردفتری محکوم می‌شود. 
ماده ۵۷ ـ آیین نامه اجرائی این قانون بنا بر پیشنهاد وزیر دادگستری به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد. 
ماده ۵۸ ـ از تاریخ لازم الاجراءشدن این قانون، قوانین زیر نسخ می گردد: 
۱ـ قانون راجع به ازدواج مصوب ۲۳/۵/۱۳۱۰ 
۲ـ قانون راجع به انکار زوجیت مصوب ۲۰/۲/۱۳۱۱ 
۳ـ قانون اصلاح مواد (۱) و (۳) قانون ازدواج مصوب ۲۹/۲/۱۳۱۶ 
۴ـ قانون لزوم ارائه گواهینامه پزشک قبل از وقوع ازدواج مصوب ۱۳/۹/۱۳۱۷ 
۵ ـ قانون اعطاء حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آنها مصوب ۶/۵/۱۳۶۴ 
۶ ـ قانون مربوط به حق حضانت مصوب ۲۲/۴/۱۳۶۵ 
۷ـ قانون الزام تزریق واکسن ضدکزاز برای بانوان قبل از ازدواج مصوب ۲۳/۱/۱۳۶۷ 
۸ ـ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب ۲۱/۱۲/۱۳۷۱ به جز بند (ب) تبصره (۶) آن و نیز قانون تفسیر تبصره های «۳» و «۶» قانون مذکور مصوب ۳/۶/۱۳۷۳ 
۹ـ مواد (۶۴۲)، (۶۴۵) و (۶۴۶) قانون مجازات اسلامی مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ 
۱۰ـ قانون اختصاص تعدادی از دادگاههای موجود به دادگاههای موضوع اصل بیست و یکم (۲۱) قانون اساسی مصوب ۸/۵/۱۳۷۶ 
۱۱ـ قانون تعیین مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش مصوب ۱۱/۸/۱۳۷۶ 
قانون فوق مشتمل بر پنجاه و هشت ماده درجلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ اول اسفندماه یکهزار و سیصد و نود و یک مجلس ‌شورای ‌اسلامی تصویب شد و در تاریخ ۹/۱۲/۱۳۹۱ به تأیید شورای‌نگهبان رسید. 

مراحل طلاق توافقی

در جواب سوال یکی از دوستان اول از همه توافق کامل زوجین در چهار موضوع اساسی است : مهریه-نفقه و اجرت المثل-جهیزیه-حضانت فرزند مشترک ذر صورت وجود اگر طرفین دراین چهار مورد تعیین تکلیف کنند با مراجعه به دادگاه و در صورت داشتن وکیل بدون مراجعه موفق به گرفتن گواهی عدم امکان سازش میشوند. البته بعضی شعبات دادگاه حضور زوجین در جلسه مشاوره خانواده را ضروری می دانند ولی بقیه مراحل و حضور در جلسه دادگاه توسط وکیل دادگستری انجام می یابد


عدول از وکالت بلا عزل در طلاق

بسیاری از افراد که به دفترم مراجعه نمودند برای انجام طلاق ، از حقوق و وظایفی که قانون متقابلا برای آنها تعریف کرده اگاه نیستند. یکی از این موارد حق طلاق یکطرفه برای مرد است و در صورتی که زن درخواست طلاق داشته باشد با مشکلات بسیار و اثبات عسر و حرج مواجه است . اکنون در بسیاری از موارد دیده شده که خانمها از این مساله اگاه ونسبت به گرفتن وکالت بلاعزل در طلاق همزمان با عقد ازدواج اقدام مینمایند و به اصطلاح نوعی خاطر جمعی به وجود می اید.حال این سوال پیش می آید در صورتی که این خانم بخواهد از حق خود استفاده نماید وزوج در جلسه دادگاه حضور یابد و انصراف خود را از طلاق اعلام نماید چه اتفاقی می افتد؟ به نظر میرسد دادن وکالت در طلاق اعم از طلاق توافقی مفهوم ندارد چون وکیل نمی تواند از جانب موکل با خود توافق کند ولی سایر طلاق ها اعم از خلع و باین صحیح و چون بلاعزل میباشد امکان انصراف از ان وجود ندارد زیرا طبق عقد لازم صورت گرفته و مانند بیع لزوم ان غیر قابل خدشه است

قانون صدور چک

قانون صدور چک
     
   
 

 
 ماده 1 ـ انواع چک عبارت است از:
1 ـ چک عادی‌: چکی است که اشخاص عهده بانکها به‌حساب جاری خود

 صادر و دارنده آن تضمینی جز اعتبار صادر کننده آن ندارد.

2 ـ چک تایید شده‌: چکی است که اشخاص عهده بانکها به‌ حساب جاری

 خود صادر و توسط بانک محال علیه ‌پرداخت وجه آن تایید می‌شود.

3 ـ چک تضمین شده‌: چکی است که توسط بانک به عهده ‌همان بانک

 به درخواست مشتری صادر و پرداخت وجه آن ‌توسط بانک تضمین

 می‌شود.

4 ـ چک مسافرتی‌: چکی است که توسط بانک صادر و وجه ‌آن در هر 

یک از شعب آن بانک یا توسط نمایندگان و کارگزاران آن پرداخت

 می‌گردد.


ماده 2 ـ چکهای صادر عهده بانکهایی که طبق قوانین ایران ‌در داخل

 کشور دایر شده و یا می‌شوند، همچنین شعب ‌آنها در خارج از کشور،

 در حکم اسناد لازم‌الاجراست و دارنده چک در صورت مراجعه به

 بانک و  عدم دریافت‌ تمام یا قسمتی از وجه آن به علت نبودن محل

 و یا به هر علت دیگری که منتهی به برگشت چک و عدم پرداخت‌ گردد، می‌تواند طبق قوانین و آیین‌نامه‌های مربوط به ‌اجرای اسناد رسمی وجه چک یا باقیمانده آن را از صادرکننده وصول نماید.

برای صدور اجراییه دارنده چک باید عین چک و گواهینامه مذکور در

 ماده 4 و یا گواهینامه مندرج در ماده 5 را به اجرای ثبت اسناد محل

 تسلیم نماید.

اجرای ثبت در صورتی دستور اجرا صادر می‌کند که ‌مطابقت امضای 

چک با نمونه امضای صادرکننده در بانک ‌از طرف بانک گواهی شده

 باشد. دارنده چک اعم است از کسی که چک در وجه او صادر گردیده 

یا به نام او پشت‌نویسی شده یا حامل چک (در مورد چکهای در وجه‌

حامل‌) یا قائم مقام قانونی آنان‌.

تبصره ـ  دارنده چک می‌تواند محکومیت صادر کننده را نسبت به 

پرداخت کلیه خسارات و هزینه‌های وارد شده که ‌مستقیما و به طور

 متعارف در جهت وصول طلب خود از ناحیه وی متحمل شده است‌،

 اعم از آن  که قبل از صدور حکم یا پس از آن باشد، از دادگاه تقاضا

 نماید، در صورتی‌ که دارنده چک جبران خسارت و هزینه‌های مزبور را

 پس ‌از صدور حکم درخواست کند، باید درخواست خود را به ‌همان 

دادگاه صادر کننده حکم تقدیم نماید.


ماده 3 ـ 
صادر کننده چک باید در تاریخ مندرج در آن معادل مبلغ 

مذکور در بانک محال علیه وجه نقد داشته باشد و نباید تمام یا 

قسمتی از وجهی را که‌به اعتبار آن چک صادر کرده به‌ صورتی از بانک

 خارج‌نماید یا دستور عدم پرداخت وجه چک را بدهد و نیز نباید چک

 را به صورتی تنظیم نماید که بانک به عللی از قبیل‌ عدم مطابقت

 امضا یا قلم خوردگی در متن چک یا اختلاف‌ در مندرجات چک و

 امثال آن از پرداخت وجه چک‌خودداری نماید.

هرگاه در متن چک شرطی برای پرداخت ذکر شده باشدبانک به آن 

شرط ترتیب اثر نخواهد داد.


ماده 3 مکرر ـ 
چک فقط در تاریخ مندرج در آن یا پس از تاریخ مذکور

 قابل وصول از بانک خواهد بود.


ماده 4 ـ
 هرگاه وجه چک به علتی از علل مندرج در ماده 3پرداخت

 نگردد بانک مکلف است در برگ مخصوصی که ‌مشخصات چک و

 هویت و نشانی کامل صادرکننده در آن‌ ذکر شده باشد، علت یا علل 

عدم پرداخت را صریحا قید و آن را امضا و مهر نموده و به دارنده

 چک تسلیم نماید.

در برگ مزبور باید مطابقت امضای صادرکننده با نمونه‌امضای موجود

 در بانک (در حدود عرف بانکداری‌) و یا عدم مطابقت آن از طرف بانک

 تصدیق شود.

بانک مکلف است به منظور اطلاع صادرکننده چک‌، فورا نسخه دوم

 این برگ را به آخرین نشانی صاحب حساب که ‌در بانک موجود است‌،

 ارسال دارد. در برگ مزبور باید نام ‌و نام خانوادگی و نشانی کامل 

دارنده چک نیز قید گردد.


ماده 5 ـ در صورتی‌ که موجودی حساب صادرکننده چک ‌نزد بانک

 کمتر از مبلغ چک باشد، به تقاضای دارنده چک ‌، بانک مکلف است

 مبلغ موجود در حساب را به‌دارنده ‌چک بپردازد و دارنده چک با قید مبلغ دریافت  شده در پشت چک و تسلیم آن به بانک گواهی‌نامه مشتمل بر مشخصات چک و مبلغی که پرداخت شده از بانک دریافت‌ می‌نماید. چک مزبور نسبت به مبلغی که پرداخت نگردیده ‌بی‌محل محسوب و گواهینامه بانک در این مورد برای ‌دارنده چک جانشین اصل چک خواهد بود.

در مورد این ماده نیز بانک مکلف است اعلامیه مذکور در ماده قبل را برای صاحب حساب ارسال نماید.

ماده 6 ـ 
بانکها مکلفند در روی هر برگ چک‌، نام و نام‌خانوادگی صاحب حساب را قید نمایند.

ماده 7 ـ هر کس مرتکب بزه صدور چک بلامحل گردد به شرح ذیل

 محکوم خواهد شد:

الف ـ چنانچه مبلغ مندرج در متن چک کمتر از ده (10000000) 

ریال باشد به حبس تا حداکثر شش ماه محکوم خواهد شد.

ب ـ چنانچه مبلغ مندرج در متن چک از ده میلیون (10000000)

 ریال تا پنجاه میلیون (50000000) ریال باشد از شش ماه تا یک 

سال حبس محکوم خواهد شد.

ج ـ چنانچه مبلغ مندرج در متن چک از پنجاه میلیون (50000000)

 ریال بیشتر باشد به حبس از یک سال تا دو سال و ممنوعیت از 

داشتن دسته چک به مدت دو سال محکوم خواهد شد و در صورتی

 که صادر کننده چک اقدام به اصدار چکهای بلامحل نموده باشد، 

مجموع مبالغ مندرج در متون چکها ملاک عمل خواهد بود.

تبصره ـ این مجازاتها شامل مواردی که ثابت شود چکهای بلامحل بابت

 معاملات نامشروع و یا بهره‌ربوی صادر شده ، نمی‌باشد.


ماده 8 ـ
 چکهایی که در ایران عهده بانکهای واقع در خارج‌ کشور صادر

 شده و منتهی به گواهی عدم پرداخت شده ‌باشند، از لحاظ کیفری

 مشمول مقررات این قانون خواهندبود.


ماده 9 ـ در صورتی که صادرکننده چک قبل از تاریخ ‌شکایت کیفری‌،

 وجه چک را نقدا به دارنده آن پرداخته یابا موافقت شاکی خصوصی 

ترتیبی برای پرداخت آن داده‌باشد ، یا موجبات پرداخت آن را در بانک

 محال علیه فراهم ‌نماید، قابل تعقیب کیفری نیست‌.

در مورد اخیر بانک مذکور مکلف است تا میزان وجه ‌چک‌، حساب 

صادرکننده را مسدود نماید و به محض‌ مراجعه دارنده و تسلیم چک

 وجه آن را بپردازد.


ماده 10 ـ هر کس با علم به بسته بودن حساب بانکی خود مبادرت

 به صدور چک نماید، عمل وی در حکم صدور چک بی‌محل خواهد بود 

و به حداکثر مجازات مندرج درماده 7 محکوم خواهد شد و مجازات 

تعیین شده غیر قابل ‌تعلیق است‌.


ماده 11 ـ جرایم مذکور در این قانون بدون شکایت دارنده‌ چک 

قابل تعقیب نیست و در صورتی که دارنده چک تاشش ماه از تاریخ 

صدور چک برای وصول آن به بانک‌مراجعه نکند، یا ظرف شش ماه از

 تاریخ صدور گواهی‌ عدم پرداخت شکایت ننماید، دیگر حق شکایت

 کیفری ‌نخواهد داشت‌.

منظور از دارنده چک در این ماده شخصی است که برای ‌اولین بار چک

 را به بانک ارایه داده است‌. برای تشخیص‌این که چه کسی اولین 

بار برای وصول وجه چک به بانک ‌مراجعه کرده است‌، بانکها مکلفند

 به محض مراجعه ‌دارنده چک هویت کامل و دقیق او را در پشت چک

 با ذکرتاریخ ذکر نمایند.

کسی که چک پس از برگشت از بانک به وی منتقل گردیده‌حق‌ شکایت

 ‌کیفری ‌نخواهد داشت ‌مگر آن‌ که‌ انتقال ‌قهری ‌باشد.

در صورتی که دارنده چک بخواهد چک را به‌ وسیله‌ شخص دیگری به

 نمایندگی از طرف خود وصول کند و حق شکایت کیفری او در صورت

 بی‌محل بودن چک‌ محفوظ باشد، باید هویت و نشانی خود را با 

تصریح‌ نمایندگی شخص مذکور در ظهر چک قید نماید، و در این ‌

صورت بانک اعلامیه مذکور در ماده 4 و 5 را به نام ‌صاحب چک 

صادر می‌کند و حق شکایت کیفری او محفوظ خواهد بود.

تبصره ـ هرگاه بعد از شکایت کیفری شاکی چک را به ‌دیگری انتقال

 دهد یا حقوق  خود را نسبت به چک به هرنحو به دیگری واگذار نماید،

 تعقیب کیفری موقوف خواهدشد.


ماده 12 ـ هرگاه قبل از صدور حکم قطعی شاکی گذشت ‌نماید و یا

 این که متهم وجه چک و خسارت تاخیر تادیه را نقدا به دارنده آن

 پرداخت کند، یا موجبات پرداخت وجه‌ چک و خسارات مذکور را 

فراهم کند یا در صندوِق دادگستری یا اجرای ثبت تودیع نماید، مرجع 

رسیدگی ‌قرار موقوفی تعقیب صادر خواهد کرد.

صدور قرار موقوفی تعقیب در دادگاه کیفری مانع از آن ‌نیست که آن

 دادگاه نسبت به سایر خسارات مورد مطالبه ‌رسیدگی و حکم صادر کند.

هرگاه پس از صدور حکم قطعی ‌، شاکی گذشت کند و یا این که 

محکوم‌ علیه به ترتیب فوق موجبات پرداخت وجه ‌چک و خسارات

 تاخیر تادیه و سایر خسارات مندرج در حکم را فراهم نماید، اجرای 

حکم موقوف می‌شود و محکوم ‌علیه فقط ملزم به پرداخت مبلغی

 معادل یک سوم ‌جزای نقدی مقرر در حکم خواهد بود که به دستور

 دادستان به نفع دولت وصول خواهد شد.

تبصره ـ میزان خسارت و نحوه احتساب آن بر مبنای قانون الحاق یک

 تبصره به ماده (2) قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک ـ مصوب

 10/3/1376 مجمع تشخیص مصلحت نظام ـ خواهد بود.


ماده 13 ـ در موارد زیر صادر کننده چک قابل تعقیب کیفری نیست:
الف ـ در صورتی که ثابت شود چک سفید امضاء داده شده باشد.
ب ـ هرگاه در متن چک، وصول وجه آن منوط به تحقق شرطی شده 

باشد.

ج ـ چنانچه در متن چک قید شده باشد که چک بابت تضمین انجام

 معامله یا تعهدی است.

د ـ هرگاه بدون قید در متن چک ثابت شود که وصول وجه آن منوط

 به تحقق شرطی بوده یا چک بابت تضمین انجام معامله یا تعهدی

 است.

هـ ـ در صورتی که ثابت گردد چک بدون تاریخ صادر شده و یا تاریخ

 واقعی صدور چک مقدم بر تاریخ مندرج در متن چک باشد.


ماده 14 ـ صادرکننده چک یا ذی نفع یا قائم مقام قانونی‌آنها با

 تصریح به این که چک مفقود یا سرقت یا جعل شده‌،و یا از طریق

 کلاهبرداری یا خیانت در امانت یا جرایم‌دیگری تحصیل گردیده‌، 

می‌تواند کتبا  دستور عدم‌پرداخت وجه چک را به بانک بدهد. بانک

 پس از احرازهویت دستوردهنده از پرداخت وجه آن خودداری 

خواهدکرد و در صورت ارایه چک‌، بانک گواهی عدم پرداخت رابا 

ذکر علّت اعلام شده صادر و تسلیم می‌نماید.

دارنده چک می‌تواند علیه کسی که دستور عدم پرداخت‌داده‌، شکایت

 کند و هرگاه خلاف ادعایی که موجب عدم‌پرداخت شده ثابت گردد، 

دستوردهنده علاوه بر مجازات‌مقرر در ماده 7 این قانون به پرداخت

 کلیه خسارات وارده‌به دارنده چک محکوم خواهد شد.

تبصره 1 ـ ذی نفع در مورد این ماده کسی است که چک به‌نام او صادر

 یا ظهرنویسی شده یا چک به او واگذار گردیده‌باشد 

(یا چک در وجه حامل به او واگذار گردیده‌).

در موردی که دستور عدم پرداخت مطابق این ماده صادر می‌شود 

بانک مکلف است وجه چک را تا تعیین تکلیف آن ‌در مرجع رسیدگی

 یا انصراف دستوردهنده‌، در حساب‌مسدودی نگهداری نماید.

تبصره 2 ـ دستور دهنده مکلف است پس از اعلام به بانک ‌شکایت 

خود را به مراجع قضایی تسلیم و حداکثر ظرف ‌مدت یک هفته 

گواهی تقدیم شکایت خود را به بانک‌تسلیم نماید در غیر این صورت

 پس از انقضای مدت‌مذکور بانک از محل موجودی به تقاضای دارنده 

چک‌وجه آن را پرداخت کند.

تبصره 3 ـ پرداخت چکهای تضمین شده و مسافرتی رانمی‌توان متوقف

 نمود مگر آن که بانک صادر کننده نسبت‌به آن ادعای جعل نماید. در این

 مورد نیز حق دارنده چک‌راجع به شکایت به مراجع قضایی طبق مفاد

 قسمت اخیرماده (14) محفوظ خواهد بود.


ماده 15 ـ
 دارنده چک می‌تواند وجه چک و ضرر و زیان‌خود را در

 دادگاه کیفری مرجع رسیدگی مطالبه نماید.


ماده 16 ـ رسیدگی به کلیه شکایات و دعاوی جزایی وحقوقی 

مربوط به چک در دادسرا و دادگاه تا خاتمه‌دادرسی‌، فوری و خارج

 از نوبت به عمل خواهد آمد.


ماده 17 ـ وجود چک در دست صادرکننده دلیل پرداخت‌وجه آن و 

انصراف شاکی از شکایت است مگر این که‌خلاف این امر ثابت گردد.

 ماده 18 ـ مرجع رسیدگی کننده جرائم مربوط به چک بلامحل، 

از متهمان در صورت توجه اتهام طبق ضوبط مقرر در ماده 

(1344) قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب

 (در امور کیفری) ـ مصوب 28/6/1378 کمیسیون امور قضایی و

 حقوقی مجلس شورای اسلامی ـ حسب مورد یکی از قرارهای تأمین

 کفالت یا وثیقه (اعم از وجه نقد یا ضمانتنامه بانکی یا مال منقول

 و غیرمنقول) اخذ می‌نماید.


ماده 19 ـ در صورتی ‌که چک به وکالت یا نمایندگی ازطرف صاحب

 حساب اعم از شخص حقیقی یا حقوقی‌صادر شده باشد، 

صادرکننده چک و صاحب حساب‌متضامنا مسوول پرداخت وجه

 چک بوده و اجراییه و حکم‌ ضرر و زیان بر اساس تضامن علیه

 هر دو صادر می‌شود.بعلاوه‌، امضا کننده چک طبق مقررات این

 قانون مسوولیت ‌کیفری خواهد داشت مگر این که ثابت نماید که عدم‌پرداخت مستند به عمل صاحب حساب یا وکیل یا نماینده‌ بعدی اوست که در این صورت کسی که موجب عدم‌ پرداخت شده از نظر کیفری مسوول خواهد بود.


ماده 20 ـ 
مسوولیت مدنی پشت‌نویسان چک طبق قوانین و مقررات

 مربوط کماکان به قوت خود باقی است‌.



ماده 21 ـ بانکها مکلفند کلیه حسابهای جاری اشخاصی راکه بیش

 از یک بار چک بی‌محل صادر کرده و تعقیب آنهامنتهی به صدور 

کیفرخواست شده باشد، بسته و تا سه‌سال به‌نام آنها حساب جاری

 دیگر باز ننمایند.

مسوولین شعب هر بانکی که به تکلیف فوق عمل ننمایندحسب

 مورد با توجه به شرایط و امکانات و دفعات و مراتب جرم به یکی

 از مجازاتهای مقرر در ماده 9 قانون‌رسیدگی به تخلفات اداری توسط

 هیأت رسیدگی به‌تخلّفات اداری محکوم خواهند شد.

تبصره 1 ـ بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مکلف‌است سوابق 

مربوط به اشخاصی را که مبادرت به صدور چک بلامحل نموده‌اند،

 به‌صورت مرتب و منظم ضبط و نگهداری نماید و فهرست اسامی این

 اشخاص را در اجرای مقررات این قانون در اختیار کلیه بانکهای کشور

 قرار دهد.

تبصره 2 ـ ضوابط و مقررات مربوط به محرومیت‌اشخاص از افتتاح

 حساب جاری و نحوه پاسخ به‌ استعلامات بانکها به‌ موجب 

آیین‌نامه‌ای خواهد بود که‌ظرف مدت سه ماه توسط بانک مرکزی 

جمهوری اسلامی ‌ایران تنظیم و به تصویب هیأت دولت می‌رسد.


ماده 22 ـ در صورتی‌که به متهم دسترسی حاصل نشود،آخرین 

نشانی متهم در بانک محال علیه اقامتگاه قانونی او محسوب است

 و هرگونه ابلاغی به نشانی مزبور به عمل‌می‌آید .

هرگاه متهم حسب مورد به نشانی بانکی یا نشانی تعیین‌شده

 شناخته نشود یا چنین محلی وجود نداشته باشد گواهی مأمور به‌ 

منزله ابلاغ اوراق  تلقی می‌شود و رسیدگی ‌بدون لزوم احضار متهم

 به‌وسیله مطبوعات ادامه خواهد یافت‌.


ماده 23 ـ
 قانون صدور چک مصوب خرداد 1344نسخ ‌می‌شود.
 کانون وکلای دادگستری مرکز